مشــرق - "سيمين بهبهاني"، عضو منفي باف کانون نويسندگان و "انوشيروان روحاني" از کارگزاران ابتذال موسيقي رژيم پهلوي و "عارف" خواننده از مطربهاي ضد انقلاب که در جنگ تحميلي فعاليت وسيعي عليه مبارزه و دفاع مقدس داشت از ديگر شرکت کنندگان اين همايش بودند.
دانشنامه ايرانيکا گستردهترين اثر معاصري است که در زمينه تاريخ و فرهنگ ايران به روايت و سفارش صهيونيستها و امريکائيها گردآوري شده تا تاريخ ما آنطور که خواسته غرب است نوشته شود.
اين مراسم پيرو مراسم سال قبل ايرانيکا به نام "شب بوعلي" در سوئيس برگزار شد که در آن نيز جريان ضد هنري انوشيروان روحاني و شهلا سرشار براي به ظاهر جمع آوري پول در صحنه بودند. پطرس غالي از مافياي قدرت جهاني و دبيرکل سابق مصري سازمان ملل به آن مراسم پيغام فرستاده بود.
***
ايرانيکا مجموعه دايره المعارفي است که توسط مرکز آمريکائي ايرانشناسي در حال تدوين است ؛ دولت آمريکا، سازمان سيا و موسسات وابسته و تعدادي از روشنفکران فراماسون سعي در معرفي آن به عنوان مرجع فرهنگ و تمدن ايراني دارند و تاليف آن بدون ترديد يکي از اقدامات بنيادين غرب براي مقابه با ارزشهاي اسلامي - ايراني است که در راستاي تهاجم فرهنگي و جنگ نرم صورت ميگيرد.
دايره المعارف ايرانيکا با توجه به هزينه کلان انجام شده روي آن بعدها به صورتي به ظاهر موجه به صورت اثري ماندگار تبليغ ميشود تا تاريخ و فرهنگ آنگونه که صهيونيستها و آمريکائيها ميخواهند نقل گردد و روايت شود. از دويست و و هفتاد و نه نفري که در تهيه جلد اول اين مجموعه فعال بودهاند دويست و سي و يک نفر آنها آمريکائي و فقط سي و هشت نفر ايراني بودهاند.
آمريکا و صهيونيزم براي "تحريف نامه ايرانيکا" سرمايهگذاري کلاني را انجام دادهاند و براي آن تيمهاي بسياري را تدارک ديدهاند که مديريت اين تيمها بر عهده احسان يارشاطر مشاور بنياد فرهنگي پهلوي، استاد اسبق دانشگاه تهران، پيرو فرقه ضاله بهائيت و عضو لژ فراماسوني مهر و عضو فعلي کلوپ روتاري رنچو پارک لوس آنجلس است. از ويژگيهاي لژ مهر، حضور استادان علوم انساني بود که فعاليت خاصي را در کم رنگ نمودن تاريخ و ادبيات ايران واسلام و بزرگ نمائي فرهنگ شرک آلوده قبل از اسلام بوده است. اما در تاليف ايرانيکا، احسان يار شاطر همواره از پيروان فرقه بهائيت مدد جسته و به اين علت سعي در بکار گيري اصطلاحات و الفاظ فارسي رايج در ميان بهائيان داشته است. حتي وي در فصلنامه "ره آورد" نوشته است " ايران، سرزمين دينها و دين آوران است و تني چند از نام آورترين دين آوران جهان همچون زرتشت و ماني و باب و بها از اين سرزمين برخاستهاند."
دولت آمريکا به احسان يار شاطر و تيمهاي طرفدار ايرانيکا به عنوان ژنرالهاي مهاجم فرهنگي مينگرد به گونهاي که هزينه ايرانيکا 35 ميليون دلار برآورد شده است که بيش از يک ونيم برابر بودجه بيست ميليون دلاري کنگره آمريکا براي ايجاد اغتشاش سياسي اجتماعي در ايران ميباشد. اما ظاهرا بودجه پروژه ايرانيکا از سه محل تامين ميشود ؛ بنياد علوم انساني دانشگاه کلمبيا؛ موسسات و افراد به ظاهر فرهنگ دوست ايراني و هزينههاي جاري محل کار نيز بر عهده دانشگاه کلمبيا است. اين در حاليست که به گفته يکي از اعضاي بنياد کيان، دانشگاه کلمبيا تحت نظارت سازمان سيا قرار دارد.
بنياد ملي علوم انساني در آمريکا يک موسسه فدرال است اما در شرايط کمک آن به ايرانيکا، وادار ساختن ورود ساير ايرانيها به تيم حامي اين مجموعه است. از موسسات ايراني حامي ايرانيکا ميتوان "بنياد محوي" متعلق ابوالفتح محوي و بنياد مطالعات ايران و عناصر غارتگر بيت المال و بهائي مانند اسکندر ارجمند، ثابت پاسال و بخشي از افرادي که عنوان هنرمند را يدک ميکشند مانند عارف خواننده آبله گون و شهلا سرشار و انوشيروان روحاني از بهائيان ومطربين و افراد فاسد و منحط رژيم گذشته و از لوس آنجلسيهاي فعلي نام برد.
***
موسيقي در ايران در عصر دوران قاجار از حرمهاي شاهان قا جار آغاز شد و به واسطه مشکوک بودن اين بحث در پيش رهبران ديني جامعه و تبديل موسيقي به ابزار لهو و لعب و هرزگي در حرمسراها و پاي بساط منقل، دقت و بهاي چنداني به آن داده نشده است و اين خلا منجر به ايجاد پاشنه آشيلي در فرهنگ رسمي جامعه شده که هيچ کس متوجه فعل و انفعالات پشت پرده و حتي علني در اين زمينه نشده است.
ارکستر سمفونيک تهران بعد از انقلاب اسلامي به دست يک شازده ناصري (منظور ناصرالدين شاهي) افتادو جريان آن در طول زمانها به خارج از کنترل نهادهاي علمي - هنري واگذار شد به نحوي که کانون دوستداران ايرانيکا و عناصر فرقه ضاله و حتي افراد خارجي نيز با توصيههاي لس انجلسي به هدايت هنر موسيقي ايران دست يابند. ماههاي گذشته يک فرد آمريکائي به نام "درک گليسون"، بيسر و صدا و با دلالي و معرفي شهداد روحاني از عناصر بهائي حمايتکننده ايرانيکا به ايران آمد و رهبري ارکستر سمفونيک تهران را عهدهدار شد و مشخص نگرديد کدام ارگان، صلاحيتهاي اين آمريکائي را براي رهبري ارکستر تاييد نموده است.
اين روزها جشنواره موسيقي فجر با غيبت بسياري ا ز هنرمندان در پيش است ؛ اما هنوز پاسخ دفاتر موسيقي ارشاد بر چگونگي به کار گيري پادوي صهيونيستها در ارکستر ملي و همچنين دعوت از دلال لس انجلسي براي رهبري رسميترين گروه هنري موسيقي بدون پاسخ مانده است.
جشنواره موسيقي جشنهاي انقلاب با بکار گيري پادوهاي فرهنگي بيگانه، کاري بيصواب و در راستاي کارهائي چون تحريفات ايرانيکا خواهد بود، پس ناميدن آن با عنوان" جشنواريکا" شايد بيمعني جلوه ننمايد.